شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷، یکی از چهرههای مهم و جنجالی تاریخ معاصر ایران است. او پس از سقوط سلطنت پهلوی به تبعید رفت و در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱ میلادی) در پاریس ترور شد. در ادامه، مروری کوتاه بر زندگی سیاسی و قتل او داریم:
زندگی و فعالیتهای سیاسی شاپور بختیار
زادروز: ۲۶ دی ۱۲۹۳ (۱۵ ژانویه ۱۹۱۵)، در شهرکرد، ایران
تحصیلات: دکترای حقوق و فلسفه سیاسی از دانشگاه سوربن فرانسه
فعالیتها:
از اعضای ارشد جبهه ملی ایران و مخالف دیکتاتوری شاه
چندین بار به دلیل فعالیتهای سیاسی بازداشت شد
در دیماه ۱۳۵۷، شاه او را به عنوان نخستوزیر منصوب کرد، در حالی که موج انقلاب اسلامی کشور را در بر گرفته بود.
دوران نخستوزیریاش تنها ۳۷ روز طول کشید، و پس از ورود آیتالله خمینی به ایران، کنار رفت و به فرانسه رفت.
تبعید و ترور
پس از انقلاب، بختیار در فرانسه ماند و به یکی از منتقدان صریح جمهوری اسلامی تبدیل شد
سازماندهی اپوزیسیون: در تبعید تلاش کرد گروههایی از مخالفان جمهوری اسلامی را متحد کند
چندین بار هدف سوء قصد قرار گرفت. در یک مورد در سال ۱۹۸۰، از یک ترور نجات یافت
قتل شاپور بختیار
تاریخ ترور: ۶ اوت ۱۹۹۱ (۱۵ مرداد ۱۳۷۰)
مکان: منزلش در حومه پاریس (سورزِن)
نحوه ترور:
مهاجمان ابتدا محافظان را با سلاح سرد کشتند
سپس بختیار را در خانهاش با ضربات چاقو و خفگی به قتل رساندند
جسد او و منشیاش، «سیوش کشاورز»، پس از ۳۶ ساعت پیدا شد
پیامد ها و تحقیقات
پلیس فرانسه پس از مدتی سه مظنون اصلی را شناسایی کرد. یکی از آنها به نام «علی وکیلی راد» دستگیر و در فرانسه محاکمه و زندانی شد.
گفته میشود این ترور توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی برنامهریزی شده بود، گرچه جمهوری اسلامی ایران هرگز رسماً مسئولیت آن را نپذیرفت
علی وکیلی راد پس از ۱۶ سال زندان در فرانسه، در سال ۲۰۱۰ آزاد و به ایران بازگشت، جایی که با استقبال رسمی روبهرو شد.
برخی او را قهرمانی میدانند که تلاش کرد ایران را از خشونت انقلاب نجات دهد
برخی دیگر او را “خائن” به آرمانهای نهضت ملی میدانند، زیرا در روزهای پایانی حکومت پهلوی نخستوزیر شد
با این حال، مخالفت صریح و بیوقفهاش با جمهوری اسلامی باعث شد در میان برخی از مخالفان رژیم، وجههای مقاوم و استوار پیدا کند.
شاپور بختیار، در روزها و ماههای پایانی حکومت پهلوی و پس از آن در تبعید، سخنان صریح و انتقادی بسیاری در مورد آیتالله خمینی بیان کرد. بختیار که خود را یک مشروطهخواه، ملیگرا و طرفدار دموکراسی پارلمانی میدانست، با بازگشت روحانیت به قدرت سیاسی بهشدت مخالف بود.
در ادامه، مهمترین بخشهایی از اظهارات بختیار درباره آیتالله خمینی را مرور میکنیم:
۱. مخالفت با “ولایت فقیه” و بازگشت روحانیت به قدرت
«آقای خمینی یک رهبر مذهبی است، نه یک رهبر سیاسی. حکومت روحانیون یعنی بازگشت به قرون وسطی.» – مصاحبه با رسانههای خارجی در سال ۱۳۵۷
بختیار باور داشت که آیتالله خمینی تجربه و صلاحیت لازم برای اداره یک حکومت مدرن را ندارد و بازگشت روحانیون به قدرت باعث سرکوب آزادیها خواهد شد.
۲. درباره بازگشت خمینی به ایران
«وقتی خمینی گفت که شاه باید برود، من گفتم: بسیار خوب، او رفت. حالا آقای خمینی هم باید برود قم و به کار مذهبی خود بپردازد، نه اینکه حکومت تشکیل دهد.» – مصاحبه در بهمن ۱۳۵۷
بختیار پس از خروج شاه، معتقد بود که باید دولتی سکولار و دموکراتیک شکل بگیرد و خمینی نباید در امور حکومتی دخالت کند.
۳. تعبیر معروف بختیار: “حکومت اللهی”
«من با هر دیکتاتوری مخالفم؛ چه دیکتاتوری با چکمه، چه دیکتاتوری با نعلین!» – نطق مشهور در دیماه ۱۳۵۷
این جمله بختیار بعدها به یکی از نقلقولهای ماندگار او تبدیل شد. او در این گفته، به دیکتاتوری مذهبی که خمینی نمایندگی میکرد، اعتراض کرد و آن را معادل دیکتاتوری نظامی دانست.
۴. در مورد جمهوری اسلامی
«جمهوری اسلامی، ترکیبی است متناقض. نه اسلام با جمهوریت میسازد و نه جمهوریت با اسلام فقاهتی.» – سخنرانی در پاریس، سالهای پس از انقلاب
بختیار نظام جمهوری اسلامی را فاقد مشروعیت مدنی و دموکراتیک میدانست. او از همان ابتدا هشدار داد که این نوع حکومت به سرکوب، ترور، و نابودی آزادیها خواهد انجامید.
وصیت گونه شاپور بختیار:
در آخرین سالهای زندگیاش، بختیار همچنان بر این باور بود که تنها راه نجات ایران، بازگشت به یک نظام دموکراتیک سکولار، جدایی دین از سیاست، و حفظ استقلال ملی است. او در یکی از سخنرانیهایش گفت:
«من مخالف خمینی بودم، چون نه آزادی را میشناخت، نه قانون را قبول داشت. و این را تاریخ اثبات خواهد کرد.»
ترور شاپور بختیار یکی از پیچیدهترین و جنجالیترین عملیاتهای ترور سیاسی در اروپا در قرن بیستم بود. این ترور در فرانسه و با نقشهریزی دقیق انجام شد، و سازمانهای اطلاعاتی اروپایی، بهویژه فرانسه، آن را به «وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران» نسبت دادند.
در ادامه، شرح کاملی از نحوه و شکل ترور بختیار ارائه میشود:
مکان و زمان ترور
من مخالف خمینی بودم، چون نه آزادی را میشناخت، نه قانون را قبول داشت. و این را تاریخ اثبات خواهد کرد.
در ادامه، شرح کاملی از نحوه و شکل ترور بختیار ارائه میشود:
تاریخ: ۶ اوت ۱۹۹۱ (۱۵ مرداد ۱۳۷۰)
مکان: خانه شاپور بختیار در منطقهی “سورزن” (Suresnes) در حومه پاریس
امنیت: خانه بختیار تحت حفاظت دائمی نیروهای امنیتی فرانسه بود و همیشه دو نگهبان ایرانی در خانه حضور داشتند
نحوه نفوذ عوامل ترور به خانه بختیار
تروریستها با جعل هویت و جعل مدارک، خود را بهعنوان اعضای یک تیم سیاسی معرفی کردند که خواهان دیدار با بختیار بودند.
عوامل اصلی ترور: علی وکیلیراد، محمد آزاد و رضا نیکزاد
آنها موفق شدند با معرفی جعلی خود به نگهبانان خانه، به درون ساختمان نفوذ کنند
از آنجا که یکی از تروریستها پیشتر بهعنوان مهمان به خانه بختیار رفتوآمد داشت، اعتماد اولیه جلب شده بود
شرح قتل
پس از ورود به خانه، تروریستها دو محافظ ایرانی بختیار (سروش کتیبه و داریوش فروهر نیست، بلکه سیاوش کشاورز و یک نگهبان دیگر) را خفه یا با ضربات چاقو به قتل رساندند.
سپس به طبقه بالا رفتند و بختیار را نیز با چاقو و جسم سخت به طرز وحشیانهای به قتل رساندند.
بختیار را ابتدا بیهوش کردند و سپس با بریدن گلویش و خفگی او را کشتند.
کشف جسد شاپور بختیار
جسد بختیار و منشیاش (سروش کتیبه) تا ۳۶ ساعت کشف نشده بود.
در این مدت، خانه قفل بود و قاتلان موفق شده بودند بدون سر و صدا محل را ترک کنند.
پلیس زمانی متوجه شد که یکی از دوستان بختیار چند بار تماس گرفت و پاسخ نگرفت، و در نهایت وارد خانه شد.
دستگیری عاملان ترور شاپور بختیار
علی وکیلیراد، یکی از عاملان ترور، در سوئیس دستگیر شد و به فرانسه تحویل داده شد.
در فرانسه محاکمه و به حبس ابد محکوم شد.
پس از ۱۶ سال حبس، در سال ۲۰۱۰ آزاد و به ایران بازگشت؛ در ایران به عنوان «قهرمان ملی» از او استقبال شد.
دو متهم دیگر (آزاد و نیکزاد) به لبنان و سپس ایران گریختند و هرگز تحویل داده نشدند.
نتیجهگیری پلیس و رسانهها
سرویسهای امنیتی فرانسه به این نتیجه رسیدند که ترور بختیار توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران طراحی و هدایت شده بود.
هدف: حذف یکی از برجستهترین مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور.
این ترور بخشی از موج ترورهای مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی بود (مثل ترور قاسملو و فاضل رسول در وین، یا عبدالرحمن برومند در پاریس).
پرونده قضایی تروریست جمهوری اسلامی علی وکیلیراد
نقش در ترور:
علی وکیلیراد یکی از سه عامل اصلی ترور بختیار بود. او به همراه محمد آزاد و رضا نیکزاد وارد خانه بختیار شد و در قتل او شرکت مستقیم داشت. بعد از ترور، او از فرانسه خارج شد اما در حین عبور از سوئیس بازداشت شد.
دستگیری و محاکمه:
بازداشت: در سال ۱۹۹۲ در ژنو سوئیس دستگیر و به فرانسه تحویل داده شد.
محاکمه: در سال ۱۹۹۴ در دادگاه فرانسه محاکمه شد.
اتهام: مشارکت در قتل عمد با انگیزه سیاسی.
محکومیت: به حبس ابد محکوم شد.
اظهاراتش در دادگاه: خود را یک “مبارز انقلابی” معرفی کرد و قتل بختیار را خدمت به انقلاب دانست.
آزادی و بازگشت تروریست علی وکیلی راد به ایران:
تاریخ آزادی: ۱۸ می ۲۰۱۰
فرانسه او را در قالب مبادله زندانی سیاسی با یک شهروند فرانسوی (کلوتیلد ریس، استاد فرانسوی بازداشتشده در ایران) آزاد کرد
استقبال در ایران:
در فرودگاه مهرآباد تهران مورد استقبال مقامات امنیتی و رسانههای حکومتی قرار گرفت
صدا و سیمای ایران از او به عنوان “قهرمان ملی” یاد کرد
خود او در مصاحبهای گفت: «من وظیفهام را انجام دادم. این کار را برای کشورم انجام دادم.»
۲. واکنشهای جهانی به ترور شاپور بختیار
فرانسه:
دولت فرانسه بهشدت این ترور را محکوم کرد
افکار عمومی فرانسه شوکه شد، چرا که این دومین ترور یک مخالف جمهوری اسلامی در خاک فرانسه پس از عبدالرحمن برومند بود.
پلیس فرانسه فشار زیادی برای کشف عاملان پشتپرده اعمال کرد و به وضوح به نقش دولت ایران اشاره کرد، اما برخورد دیپلماتیک مستقیم محدود ماند.
سازمانهای بینالمللی:
عفو بینالملل و فدراسیون بینالمللی حقوق بشر ترور بختیار را بخشی از «کارزار حذف فیزیکی مخالفان خارج از کشور توسط جمهوری اسلامی» خواندند.
در گزارشهای حقوق بشری دهه ۹۰، ترور بختیار در کنار ترورهای دیگر مانند قاسملو، شرفکندی و فاضل رسول در پروندههای ناقض حقوق بشر ایران مطرح شد.
در اسناد رسمی و خاطرات امنیتی:
ایالات متحده:
مقامهای آمریکایی نیز ترور بختیار را بهعنوان بخشی از سیاست سرکوب بینالمللی جمهوری اسلامی محکوم کردند
اما روابط پیچیده واشنگتن – تهران در آن دوران مانع اقدام جدی شد.
در اسناد منتشرشده در سالهای بعد (بهویژه خاطرات ویکیلیکس و منابع امنیتی غربی) آمده است که این عملیات زیر نظر مستقیم وزارت اطلاعات ایران و به تأیید بالاترین سطح سیاسی (احتمالاً شخص علی فلاحیان، وزیر وقت اطلاعات) انجام شده بود.